آهنگ های ویژه
00:00 00:00

متن ترانه 'حیران'

دور هستی و ولی همچو نفس در جانی
حتم دارم که تو هم حس مرا میدانی
دیگران رهگذرن در نظر چشمانم
و تو پیوسته منو جانی و هم جانانی

شاعری پیشه ی من نیست خودم میدانم
شاعرم کردی و حال شعر مرا میخوانی
شوق چشمان تو کرد از تو جهان آزادم
چشم بستی و شدم در دو جهان زندانی

روبرویم همه تصویر تو در آینه است
پشت سر حسرت دیدار تو و ویرانی
خانه را میکده ی جام وجودت کردم
باز شب آمد و اشکی که چکد پنهانی
ناگهان ابر حضورت به دلم ساعقه زد
به چه اشکی شد و پاییز و عجب بارانی
ابتدای همه شب های سیاهم بودی
انتهای همه غم های من و پایانی
دور هستی و ولی همچو نفس در جانی
حتم دارم که تو هم حس مرا میدانی
دیگران رهگذرن در نظر چشمانم
و تو پیوسته منو جانی و هم جانانی

شاعری پیشه ی من نیست خودم میدانم
شاعرم کردی و حال شعر مرا میخوانی
شوق چشمان تو کرد از تو جهان آزادم
چشم بستی و شدم در دو جهان زندانی

روبرویم همه تصویر تو در آینه است
پشت سر حسرت دیدار تو و ویرانی
خانه را میکده ی جام وجودت کردم
باز شب آمد و اشکی که چکد پنهانی
ناگهان ابر حضورت به دلم ساعقه زد
به چه اشکی شد و پاییز و عجب بارانی
ابتدای همه شب های سیاهم بودی
انتهای همه غم های من و پایانی

نظرات (۰ نظر)

ارسال نظر