تو چه کردی که من اینگونه زمین افتادم
تو چه کردی که به آغوش خودم تن دادم
کوچه بارانی و چشمان ترم بارانیست
یعنی از دوری تو سهم دلم ویرانیست
منم و چشم تَرم هرشب از کوچه ی تو گریه کنان میگذرم
کولی و در به درم رو بپوشان تا نبینی که چه آمد به سرم
منم و چشم ترم هرشب از کوچه تو گریه کنان میگذرم
باید از کوچه تو مثل طفلی بکشم دست خودم را ببرم
منم و گریه و دوری و غمی پنهانی
منم و پرسه زدن های شبی طولانی
بی تو من با همه عالم و آدم قهرم
من غمنگیز ترین منظره این شهرم
منم و چشم تَرم هرشب از کوچه ی تو گریه کنان میگذرم
کولی و در به درم رو بپوشان تا نبینی که چه آمد به سرم
منم و چشم ترم هرشب از کوچه تو گریه کنان میگذرم
باید از کوچه تو مثل طفلی بکشم دست خودم را ببرم
نظرات (۰ نظر)