آهنگ های ویژه
00:00 00:00

متن ترانه 'مترسک'

وقتی کلاغی روی شانه ام نشست
آن دم که باغبان زد و پایم شکست
دیدم که یه ارزن نمی ارزم دگر
ای باغبان بی وفا رفتم زِ دست
یک روز ما در مزرعه جا و مکانی داشتیم
افسوس امروز که ما را در حصاری کاشتین
ای باغبان بی وفا ما هم خدایی داشتیم
یک روز ما در مزرعه قول و قراری داشتیم
از طعنه نا مردمان خود را سوایی داشتیم
ای باغبان بی وفا ما هم خدایی داشتیم

ای خدا باغبان زخم ما را ندید
ای خدا باغبان دست ما را برید
ای خدا این مترسک به آخر رسید
در این دشت سرد بدون امید

آهی کشیدم شعله شد بر خرمنی افروخته
بیچاره آن که بعد مت چشمی به باغت دوخته
شطرنج بازی میکنی با مهره های سوخته

ای خدا باغبان زخم ما را ندید
ای خدا باغبان دست ما را برید
ای خدا این مترسک به آخر رسید
در این دشت سرد بدون امید
وقتی کلاغی روی شانه ام نشست
آن دم که باغبان زد و پایم شکست
دیدم که یه ارزن نمی ارزم دگر
ای باغبان بی وفا رفتم زِ دست
یک روز ما در مزرعه جا و مکانی داشتیم
افسوس امروز که ما را در حصاری کاشتین
ای باغبان بی وفا ما هم خدایی داشتیم
یک روز ما در مزرعه قول و قراری داشتیم
از طعنه نا مردمان خود را سوایی داشتیم
ای باغبان بی وفا ما هم خدایی داشتیم

ای خدا باغبان زخم ما را ندید
ای خدا باغبان دست ما را برید
ای خدا این مترسک به آخر رسید
در این دشت سرد بدون امید

آهی کشیدم شعله شد بر خرمنی افروخته
بیچاره آن که بعد مت چشمی به باغت دوخته
شطرنج بازی میکنی با مهره های سوخته

ای خدا باغبان زخم ما را ندید
ای خدا باغبان دست ما را برید
ای خدا این مترسک به آخر رسید
در این دشت سرد بدون امید

نظرات (۱ نظر)

ارسال نظر

  • حسین
    پنج شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ پاسخ

    مث همیشه عالی