آهنگ های ویژه
00:00 00:00
بنر تبلیغاتی

متن ترانه 'همه میپرسند'

همه میپرسند
همه میپرسند

کیست در زمزمه ی مبهم آب
کیست در همهمه ی دلکش برگ
کیست در بازی آن ابر سپید
روی این آبیِ آرام بلند
که تورا میبرد اینگونه به ژرفای خیال
کیست در خلوت خاموش کبوتر ها
کیست در کوشش بی حاصل موج
کیست در خنده ی جام
که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن مینگری
نه به ابر نه به آب نه به برگ
نه به این آبیِ آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوتر ها
نه به این آتش سوزنده
که لغزیده به جام
من به این جمله نمی اندیشم
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه ی کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
نبض پاینده ی هستی را در گندم زار
گردش رنگ و تراوت را در گونه گل
همه را میشنوم میبینم
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم
این سرا پا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت همه جا
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
تو بدان این را تنها تو بدان
تو بیا تو بمان با من
تنها تو بمان
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
اینک این من که به پای تو در افتادم باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر تو ببند
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
همه میپرسند
همه میپرسند

کیست در زمزمه ی مبهم آب
کیست در همهمه ی دلکش برگ
کیست در بازی آن ابر سپید
روی این آبیِ آرام بلند
که تورا میبرد اینگونه به ژرفای خیال
کیست در خلوت خاموش کبوتر ها
کیست در کوشش بی حاصل موج
کیست در خنده ی جام
که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن مینگری
نه به ابر نه به آب نه به برگ
نه به این آبیِ آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوتر ها
نه به این آتش سوزنده
که لغزیده به جام
من به این جمله نمی اندیشم
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه ی کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
نبض پاینده ی هستی را در گندم زار
گردش رنگ و تراوت را در گونه گل
همه را میشنوم میبینم
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم
این سرا پا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت همه جا
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
تو بدان این را تنها تو بدان
تو بیا تو بمان با من
تنها تو بمان
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
اینک این من که به پای تو در افتادم باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر تو ببند
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

نظرات (۱ نظر)

ارسال نظر

  • amir
    چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ پاسخ

    خیلی زیبا بود