آهنگ های ویژه
00:00 00:00

متن ترانه 'تا ثریا'

درد بی درمان من
گفتنی نیست
واژه ای لب وا نکرد
با نفس خسته من
شعر بی آغاز و انجام سکوتم
در اجاق سینه ی من روشنی نیست
ابر بی باران شده ابر آتش
روح من بیگانه شد
در قفس بسته ی تن
خشت خامی خفته در
کج راه خاکم
تا ثریا آسمانم دیدنی نیست
امانم بده در این بی کسی
که در خود شکست آینه ی باور من
امانم بده در این بی کسی
که در خود شکست آینه ی باور من
قصه از آغاز پایانی نداری
زخم عشق دوست درمانی ندارد
با آتش گاهای مارا باخودش برد
راز ما پیدا و پنهانی ندارد
راز ما پیدا و پنهانی ندارد
درد بی درمان من گفتنی نیست
واژه ای لب وا نکرد
با نفس خسته من
شعر بی آغاز و انجام سکوتم
در اجاق سینه ی من روشنی نیست
ابر بی باران شده ابر آتش
روح من بیگانه شد
در قفس بسته ی تن
رو به درگاه تو آوردم که دیدم
در طواف خانه دنیا خدا نیست
امانم بده در این بی کسی
که در خود شکست آینه ی باور من
امانم بده در این بی کسی
که در خود شکست آینه ی باور من
درد بی درمان من
گفتنی نیست
واژه ای لب وا نکرد
با نفس خسته من
شعر بی آغاز و انجام سکوتم
در اجاق سینه ی من روشنی نیست
ابر بی باران شده ابر آتش
روح من بیگانه شد
در قفس بسته ی تن
خشت خامی خفته در
کج راه خاکم
تا ثریا آسمانم دیدنی نیست
امانم بده در این بی کسی
که در خود شکست آینه ی باور من
امانم بده در این بی کسی
که در خود شکست آینه ی باور من
قصه از آغاز پایانی نداری
زخم عشق دوست درمانی ندارد
با آتش گاهای مارا باخودش برد
راز ما پیدا و پنهانی ندارد
راز ما پیدا و پنهانی ندارد
درد بی درمان من گفتنی نیست
واژه ای لب وا نکرد
با نفس خسته من
شعر بی آغاز و انجام سکوتم
در اجاق سینه ی من روشنی نیست
ابر بی باران شده ابر آتش
روح من بیگانه شد
در قفس بسته ی تن
رو به درگاه تو آوردم که دیدم
در طواف خانه دنیا خدا نیست
امانم بده در این بی کسی
که در خود شکست آینه ی باور من
امانم بده در این بی کسی
که در خود شکست آینه ی باور من

نظرات (۰ نظر)

ارسال نظر