چشای ناز تو رو به خدا کن
عمو رفته برامون آب بیاره
واسه دلشوره بابا دعا کن
چشات خورشید و لبخند و ستاره
زمین از خون سرخت لاله زاره
برای قربت تو گریه کردن
تمام مشک های پاره پاره
به چشمات خواب بر میگرده کا کا
به شهر مهتاب بر میگرده کا کا
شنیدی که میگن مرد و قولش
عمو با آب بر میگرده کا کا
سوار قایق مهتاب شد
در دل بی طاقتش بی تاب شد رفت
کنار رود و مشک تیر خورده
عمو از خجالت آب شد رفت
سوار قایق مهتاب شد رفت
دل بی طاقتش بیتاب شد رفت
کنار رود و مشک تیر خورده
عمو از خجالت آب شد رفت
به چشمات خواب بر میگرده کا کا
به شهر مهتاب بر میگرده کا کا
شنیدی که میگن مرد و قولش
عمو با آب بر میگرده کا کا
نظرات (۳ نظر)
مــرســـی ، عــالـــی بـــود ^):}
مـــرســــی عــــــــالـــــی بـــود^):}
داش